کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: مقتل


سخنان حضرت زینب (سلام الله علیها) با فرزند ناپاک مرجانه

درباره : روایت های خروج از کربلا، دفن شهدا، کوفه
منبع : پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا ص 316

وقتی اهل بيت را وارد مجلس كردند، حضرت زينب سلام‌الله‌علیها با اينكه اسير بودند و كهنه‌ترين و پست‌ترين جامه‌هايی را كه تا آن روز ديده بودند، بر تن داشتند، تا کسی او را نشناسد، با روح و عظمتی سترگ، با وقار و جلالتي بي‌مثـال، همراه دختران، زنان و كنيزان وارد مجلس شدند و در گوشه‌ای نشستند. اين وقار و عظمت آن چنان بود كه ابن‌زياد سرمست از غرور را به خود آورد و گفت: اين زن كی بود؟ حضرت زينب سلام‌الله‌علیها جوابش را ندادند. دوباره پرسيد، این‌بار يكي ازكنيزان پاسخش را داد و گفت: او زينب دختر فاطمه سلام‌الله‌علیها دختر رسول خداست.[1]


ابن‌زياد رو كرد به حضرت زینب سلام‌الله‌علیها و گفت: سپاس خدايي را كه شما را رسوا كرد و كُشت و دروغ‌ تان را آشكار كرد! [ نگاه كنيد پلیدی و خباثت را! عمل زشتشان را براي فريب عوام به خدا نسبت مي‌دادند! امّا حضرت زينب سلام‌الله‌علیها هوشيارتر از اوست وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرينَ. ] عقیله بنی‌هاشم پاسخ دادند:« اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَكْرَمَنَا بِنَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ وَ طَهَّرَنَا مِنَ الرِّجْسِ تَطْهِيراً [2]»؛ سپاس خداوندي را كه ما را به وسيله پيغمبرش، گرامی داشت و به خوبي از پليدي، پاكيزه گردانيد! وَ إِنَّمَا يَفْتَضِحُ الْفَاسِقُ وَ يَكْذِبُ الْفَاجِرُ وَ هُوَ غَيْرُنَا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ؛ جُز اين نيست كه شخص فاسق رسوا شود و انسان تبهكار دروغ گويد و او ما نيستيم والحمدلله! [توجّه ویژه: اين جواب‌ها پر از نكات اعتقادي وآموزشي است. پاسخ بعدي حضرت، ضمن اينكه محكم‌تر و دندان‌ شكنده‌تر از پاسخ اوّل است، عين توحيد، خداشنـاسي محض و تسليم و رضاي كـامل در پيشگاه خداست. ابن‌زياد وقتي با چنين جواب محكمی رو به رو شد، به حيله ديگري متوسّل شده] و به حضرت زينب سلام‌الله‌علیها گفت: كار خدا را در مورد برادر و خاندانت چگونه ديدی؟ الله اكبر از اين پاسخ حضرت: فَقَالَتْ مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلا ً؛[3] گفتند: جُز زيبايي چيز ديگري نديدم! فَبَرَزُوا إِلى‏ مَضاجِعِهِمْ وَ سَيَجْمَعُ اللَّهُ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ فَتُحَاجُّ وَ تُخَاصَمُ فَانْظُرْ لِمَنْ يَكُونُ الْفَلْجُ يَوْمَئِذٍ هَبَلَتْكَ أُمُّكَ يَا ابْنَ مَرْجَانَةَ؛ اينان كساني بودند كه خداوند شهادت را در نامه عملشان نوشته بود كه به سوي محلّ ابدي‌شان شتافتند و در آينده نه‌ چندان دور، خداوند تو و آنان را در يكجا گرد خواهد آورد و در پيشگاه او، آنان با تو به مخاصمه مي‌پردازند و « در آن روز مي‌فهمی كه پيروز واقعي چه كسی است. مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه.[4] »

 نکته:  اینکه حضرت زینب سلام‌الله‌علیها بر خلاف رویه معمول، عُبیدالله را با نسبت دادن به مادرش، مورد خطاب قرار می‌دهند بسیار زیرکانه و دقیق است و این جمله، پاسخی است دندان شکن به ظاهر سازی‌های آن ملعون؛ زیرا مادر عبیدالله (مرجانه) زنی فاسق و مشهور به فساد اخلاقی است و عبیدالله را به « زیاد » نسبت داده‌اند و به راستی معلوم نیست؛ پدر عبیدالله بوده باشد. حضرت زینب سلام‌الله‌علیها به او یاد آوری می‌کنند که زنازاده‌ای همچون تو، هیچ گاه نمی‌تواند دم از خدا، قرآن و دین بزند. در اثبات زنازاده بودن عبیدالله به این سخن از امام باقر علیه‌السلام در مجلس یزید استناد می‌کنیم که خطاب به آن ملعون فرمودند: پیامبران و اولاد آنان را نمی‌کشند مگر حرام زادگان! [5] ]

با اين جواب دندان‌شكن حضرت زينب سلام‌الله‌علیها پسر مرجانه به خشم آمد و قصد به شهادت رساندن آن حضرت را داشت كه عَمْرُو بْنِ حُرَيْث مداخله كرد و گفت:[6] اي امير!  او زن است و كسي زن را به جهت گفتارش مؤاخذه و كيفر نمي‌كند. ابن‌زياد [ برای اینکه کمی از این  شکست‌ها را جبران کند، به یاوه گویی پرداخت و ] گفت: خداوند دلم را با كشتن حسين علیه‌السلام و اهل بيت تو كه سركش و عصيانگر بودند، شفا بخشيد. حضرت زينب سلام‌الله‌علیها متأثر شدند و اشك در چشمان مباركشان حلقه زد و پاسخ دادند: لَعَمْرِي لَقَدْ قَتَلْتَ كَهْلِي وَ قَطَعْتَ فَرْعِي وَ اجْتَثَثْتَ أَصْلِي فَإِنْ كَانَ هَذَا شَفَاكَ فَقَدِ اشْتَفَيْت! به جانم قسم! تو بزرگ ما را كُشتي و شاخه‌های مرا قطع كردي و ريشه مرا خشكاندی! اگر تو با اين چيزها شفا مي‌يابی، پس شفا يافتي!

 زاده ناپاک مرجانه وقتي با اين جواب‌هاي محكم روبه رو شد از موضع ديگری وارد شده و حرفش را عوض کـرد و گفت: چه موزون سخن مي‌گويـد! پدرش هم مردي شاعر و اديب بود. حضرت پاسخ دادند:« مَا لِلْمَرْأَةِ وَ السَّجَاعَةَ إِنَّ لِي عَنِ السَّجَاعَةِ لَشُغُلًا ؛ وَ لَكِنَّ صَدْرِي نَفَثَ بِمَا قُلْتُ؛[7]»  مرا (زن را) با سجع و قافيه سخن گفتن چه كار است؟ ولی آنچه گفتم از سينه‌ام تراوش كرد.[8]

 


[1]. این مقدمات، سؤال ابن‌زیاد و پاسخ کنیزان در لهوف، تاریخنامه طبری، الطبقات الکبری، تَذْکِرَةُ الْخَواص، جلاءالعیون و مهیج الأحزان نیامده است.

[2] . این جمله از سخنان حضرت زینب در لهوف، تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ، ناسخ التّواریخ و مهیج الأحزان  نیامده است.

[3]. عبارت « ما رأیت الا جمیلا» در کتب  ارشاد، تاریخ الامم والملوک، تاریخنامه طبری، تَذْکِرَةُ الْخَواص، کامل بهائی، مقتل جامع،  جلاءالعیون، کَشف الـغُمَّة، اعلام الوری، الطبقات الکبری، روضة الواعظین، قمقام و مهیج الأحزان نیامده است.

[4]. این جمله حضرت زینب در تاریخ الامم والملوک، الکامل فی‌التّاریخ، تاریخنامه طبری، الطبقات الکبری، ارشاد، جلاءالعیون، تَذْکِرَةُ الْخَواص، کامل بهائی، مقتل جامع، ناسخ التّواریخ، کَشف الغُمَّة، اعلام الوری، مهیج الأحزان و روضة الواعظین نیامده است.

[5]. برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص زنا زاده بودن عبیدالله به صفحات ۳ جلد شش مروج الذهب، ۹۴ تتمة المنتهی و ۸۰ جلد دوم مقتل جامع مراجعه فرمائید.

[6] . موضوع عمربن حریث در الکامل فی‌التّاریخ،، تَذْکِرَةُ الْخَواص، مقتل جامع و  الطبقات الکبری نیامده است.

[7]. این جمله در لهوف، الطبقات الکبری، تَذْکِرَةُ الْخَواص، جلاءالعیون و ناسخ التّواریخ  نیامده است. در بعضی از مقاتل هم گفته شده چه با شجاعت حرف می‌زند، پدرش هم مردی شجاع بود و حضرت زینب نیز پاسخ این جمله را دادند .

[8]. تاریخ الامم والملوک ۵/۴۵۷؛ الفتوح ۵/۱۲۲؛ أمالی صدوق ۳۱/۱۶۵؛ الارشاد ۲/۱۷۳؛ روضة الواعظین ۳۱۳؛ قمقام ۵۲۹؛ مَقْتَل خوارزمی ۲/۴۷؛ الکامل فی‌التّاریخ۱۱/۱۹۴؛ الطبقات‌الکبری ۵/۱۰۸؛ اللهوف۱۴۱؛ اعلام‌الوری ۳۵۲؛ کامل بهائی ۶۳۲؛ تَذْکِرَةُ الْخَواص ۳۴۶؛ تاریخنامه طبری۴/۷۱۲؛ مُثیرُالأحْزان ۳۰۴؛ کَشف‌ الغُمَّة ۲/۲۴۸؛ جلاءالعیون ۵۹۹؛ بحارالأنوار۴۵/۱۱۷؛ تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ ۲/۳۶۳؛ منتهی الآمال ۴۸۸؛ نفس المهموم ۳۶۹؛ مقتل امام حسین ۲۳۰؛  مقتل مقرّم ۳۲۲؛ ناسخ التّواریخ ۵۳۳؛ مهیج الأحزان ۶۲۲ ؛ مقتل جامع ۲/۵۸ . توضیحات: این گزارش در  الکامل فی‌التّاریخ، الطبقات الکبری، جلاءالعیون و أمالی صدوق به طور مختصر و در تَذْکِرَةُ الْخَواص و مهیج الأحزان کاملاً به اختصار و به طور کلّی آمده است.